ترجمة مديحة اهل البيت (ع) الي الفارسية

تقليص
X
 
  • تصفية - فلترة
  • الوقت
  • عرض
إلغاء تحديد الكل
مشاركات جديدة
  • بي بي سعيده محمدنجاد
    عضو منتسب
    • Jan 2014
    • 3

    ترجمة مديحة اهل البيت (ع) الي الفارسية

    مديحة اهل البيت (ع) – الصاحب بن عباد

    ما لعليّ العليّ أشباهُ / لا والذي لا إله إلا هو
    علي بزرگوار نظيروهمتايي ندارد نه، سوگند به خدايي كه جز او خدايي نيست.
    مبناهُ مبني النبيّ نعرفه / وابناهُ عند التفاخر ابناهُ
    سرشت او سرشت پيامبر است كه مي شناسيم وپسران او پسران پيامبرند آن گاه كه پاي فخر در ميان باشد.
    لو طلب النجمَ ذات أخمصه / علاه و الفرقدان نعلاهُ
    اگر خواهد به پاي ستارگان آسمان رسد، بر آنان برشود و فرقدان زير پاي او بمانند.
    قرمٌ بحيث السماك منزله / ندبٌ بحيث الأفلاك مأواهُ
    او سرور است چرا كه ستاره سماك منزل اوست و برتر و فاضل است چون آسمان جايگاه اوست.
    الدين مغزاه و المكارم من / جدواه و المأثرات مغناه
    دين هدف او و بزرگواري ها بهره او و كار ستوده از آن اوست.
    أهلا ً و سهلا ً بأهل بيتك يا / إمام عدل أقامه الله
    اي پيشواي عدل كه الله پايدارش گرداند، خاندانت خوش آمدند.
    بعداً و سحقاً لمن تجنبّه / تبّاً و تعساً لمنْ تحاماه
    دور باد آنان كه از او درري جستند و نابود باد آنان كه از او كناره گرفتند.
    من لم يعاين ضياء موضعكم / فانّ سوء اليقين أعماه
    آن كه پرتو جايگاه والايتان را نديد به راستي كه بدگماني او را كور كرده است.
    إن عليّاً علا إلي شرف / لو رامه الوهم زلّ مرقاه
    علي به شرفي دست يافت كه اگر وهم وپندار انسان قصد آن مي كرد، به آن نمي رسيد.
    كم صارم جاءهُ علي ظمأ / فحين جُدّ القراعُ أرواه
    چه بسا شمشيرهايي كه تشنه خون بودند و او در وقت مناسب، سيرابشان كرد.
    كم بطل رامهُ مصالتةً / رماهُ عن بأسه فأصماهُ
    چه بسا قهرماناني كه به او هجوم بردند واو با بيباكي بر آن ها تير افكند ودر جا كشت.
    كم محربٍ جاء غيرَ مكترثٍ / ألقاه للأرض إذا تلّقاهُ
    چه بسا جنگجوياني كه بي اعتنا وبا غرور به ميدان آمدند واو به هنگام رويارويي آنان را بر خاك افكند.
    ما ملك الموت غير تابعِ ما / يَسِمُه سيفُه بيُمناهُ
    فرشته مرگ تنها در پي كسي است كه شمشير علي بر او نشان مي گذارد.
    يا ضحوةَ َ الطير بيّني شرفا / فاز به لايُنال أقصاه
    اي ظهر روزي كه علي(ع) با پيامبر(ص) در تناول مرغ بريان شريك گشت، بيان كن شرفي را كه او به آن دست يافت، شرفي كه غايت آن دست يافتني نيست.
    يا مرحبَ الكفرِ مَن أذاقك مِن / حرِّ الظُبا ما كرهتَ سُقياه
    اي مرحب كفر چه كسي از عذاب دم شمشير شربتي به تو چشاند كه از نوشيدن آن اكراه داشتي.
    به قتل رساندن مرحب يهودي يكي از اعمال تحسين برانگيز علي(ع) در جنگ خيبر است. يهوديان جنگجو در داخل قلعه هاي محكمي جاي گرفته بودند و سپاه اسلام آن ها را محاصره كرده و در صدد نفوذ به داخل قلعه بودند. پيامبر(ص) پرچم را به علي(ع) داد. او آن را برداشت و جامه اي سرخ پوشيد و به كنار قلعه خيبر آمد. مرحب از آن قلعه بيرون آمد و او را به مبارزه تن به تن فراخواند. علي(ع) با شمشير چنان ضربه اي بر او وارد كرد كه سپر و كلاهخود بر سر او شكافت و سرش را بر زمين انداخت. بدين گونه خيبر فتح شد.
    يا عمرُومَن ذا الذي أنالكَ مِن / صارمه الحتفَ حين آلقاه ُ
    اي عمرو كيست آن كه با فرود آوردن شمشير تو را به كام مرگ فرستاد.
    عمرو بن عبدود عامري قرشي فرمانده مشركان در جنگ خندق بود كه به دست علي بن ابي طالب (ع) كشته شد.
    أما عرفتم سموَّ منزله / أما لحظتم علوَّ مثواهُ
    آيا بلندي جايگاهش را نشناختيد وبرتري پايگاهش را نديديد .
    أما رأيتم محمدا ً حَدِباً / عليه قد حاطه و ربّاه
    آيا محمد را نديديد كه نسبت به او مهربان بود و به نگهداري و تربيت او همّت گماشت.
    واختصّه يافعاً و آثرهُ / واعتامه مخلصاً و آخاه
    او را در نوجواني فرد خاصي گرداند و گرامي داشت و صميمانه او را به برادري برگزيد.
    زوّجه بضعة َ النبوّةِ إذ / رآه خير امرئ ٍ و أتقاه
    پاره تن نبوت(فاطمه زهرا) را به ازدواج او در آورد چه او را بهترين و پرهيزكارترين انسان يافت.
    بلي عرفتم مكانه حسناً / و لم تشكّوا أن ليس شرواه
    آري جايگاه او را نيكو شناختيد و ترديد نكرديد كه همتايي برايش نيست.
    يا بأبي السيدَ الحسين و قد / جاهدَ في الدين يومَ بلواه
    پدرم فداي سرورم حسين(ع) باد كه روز مصيبت عاشورا براي دين جهاد كرد.
    يا بأبي أهله و قد قتلوا / من حوله و العيون ترعاه
    پدرم فداي خاندان حسين(ع) باد كه پيرامون او به شهادت رسيدند در حاليكه چشم بر او دوخته بودند.
    يا قبّح الله أمّة ً خذلتْ / سيّدَها لا تُريد مرضاه
    الله قبيح گرداند مردمي را كه سرورشان را رها كردند و خواهان خوشنودي اش نشدند.
    يا لعنَ اللهُ جيفة ً نجسا ً / يقرع مِن بُغضه ثناياه
    نفرين الله بر مردار ناپاك باد كه كينه توزانه بر دندان هاي آن حضرت مي زد.

    هوامش
    1 الفرقد : نجم قريب من القطب الشمالي يهتدي به و بجانبه آخر اخفي منه
    2 عزالدين علي ابن الاثير، الكامل، ترجمه عباس خليلي، ج3،ص1069، طهران، علمي/ بي تا ،1351ش
    3 الصاحب اسماعيل ابن عباد، ديوان الصاحب ابن عباد، تحقيق محمد حسن آل ياسين، ص60، قم، قائم آل محمد، 1412 ق
يعمل...
X